معنی جدایی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

دور از هم بودن، تنهایی. [خوانش: (جُ) (حامص.)]

فرهنگ عمید

قطع رابطۀ زناشویی، طلاق،
دوری، فراق،
تفکیک: جدایی دین از سیاست،

حل جدول

فراق

هجر

مفارقت

تباین

مترادف و متضاد زبان فارسی

دوری، فراق، فرقت، مفارقت، مهجوری، هجر، هجران، طلاق، انفکاک، انفصال، برش، قطع،
(متضاد) وصال، وصل

فرهنگ فارسی هوشیار

تنهائی، بعد، هجر، فراق

پیشنهادات کاربران

هجران

دوری، فراق، فاصله

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر