معنی جبیره در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

(جَ رَ یا رِ) [ع. جبیره] (اِ.) تخته های باریک و نوارهایی که شکسته بند بدان ها محلی از بدن را که استخوانش شکسته می بندد، تخته بند. ج. جبائر (جبابر).

فرهنگ عمید

(فقه) نوعی وضو یا غسل که در آن هرگاه عضوی از بدن زخمی شده و روی آن را بسته باشند و باز کردن آن هنگام وضو یا غسل زیان و صدمه داشته باشد می‌توان به همان حالت که هست وضو گرفت یا غسل کرد، به‌طوری‌که آب به آن نرسد،
(پزشکی) [قدیمی] تخته‌های نازک و نوارهایی که شکسته‌بند روی عضوی که استخوانش شکسته باشد می‌بندد، آتل،

=چپیره

فرهنگ فارسی هوشیار

تخته بند، نواری که روی عضو استخوان شکسته می بندند

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر