معنی جبار در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

(ص.) قاهر، ستمگر.2- مرد بلند قامت و قوی، یکی از صفات خدای تعالی است، نام یکی از صورت های فلکی جنوبی، دو ستاره پُر نور آن ابط الجوزا و قدم الجبار می باشد. [خوانش: (جَ بّ) [ع.]]

فرهنگ عمید

ستمگر، ظالم: ستمکاران و جباران بپوشیدند از سهمت / همه سرها به چادرها، همه رخ‌ها به معجرها (منوچهری: ۴)،
از صفات باری‌تعالی،
(اسم) (نجوم) از صورت‌های فلکی در نیمکرۀ جنوبی شامل چندین ستاره به‌صورت مردی چماق‌به‌دست با حمایل و شمشیر که دو ستارۀ آن یدالجوزا و ابط‌الجوزا از ستارگان قدر اول می‌باشد،
[قدیمی] پادشاه مسلط، قاهر، و قادر،
[قدیمی] متکبر: هست جبار ولیکن متواضع گهِ جود / متواضع که شنیده‌ست که جبار بُوَد؟ (منوچهری:۳۰۷)،

قتلی که قصاص یا دیه ندارد،

حل جدول

ظالم،ستمکار،بیدادگر

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

ستمکار، ستمگر

کلمات بیگانه به فارسی

ستمکار - ستمگر

مترادف و متضاد زبان فارسی

بیدادگر، جابر، ستم‌پیشه، ستمکار، ستمگر، ظالم، قاهر، قهار،
(متضاد) دادگر

فرهنگ فارسی هوشیار

سرکش، گردنکش و نام باری تعالی

فرهنگ فارسی آزاد

جَبّار، بسیار قاهر و مسلّط و قادر- از اَسماء الهی نیز می باشد،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری