معنی جاهد در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

(هِ) [ع.] (اِفا.) جهد کننده، کوشا.

فرهنگ عمید

جهدکننده، کوشش‌کننده، کوشنده، کوشا،

مترادف و متضاد زبان فارسی

پرتلاش، تلاشگر، جدی، ساعی، کوشا، مجد،
(متضاد) کاهل

فرهنگ فارسی هوشیار

آرزومند، طعام، کوشنده

فرهنگ فارسی آزاد

جاهِد، جَهد کننده- کوشش کننده -کوشا- بیدار در شبها،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر