معنی جان کنش در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
گویش مازندرانی
جان کندن – در حال مردن – جان دادن
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) عمل جان کندن نزع.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.