معنی جاعل در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

گرداننده، سازنده، جعل کننده. [خوانش: (عِ) [ع.] (اِفا.)]

فرهنگ عمید

جعل‌کننده،
خلق‌کننده،
قراردهنده،
سازنده،
گرداننده،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

برساز

کلمات بیگانه به فارسی

برساز

مترادف و متضاد زبان فارسی

جعل‌کننده، سندساز، سازنده، واضع، متقلب

فرهنگ فارسی هوشیار

پیدا کننده، فریبنده، گرداننده، آفریننده

فرهنگ فارسی آزاد

جاعِل، خَلق کننده، جعل کننده، وضع کننده، سازنده، برگرداننده (به تقلب)،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر