ثناخوان در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
ثناخوان. [ث َ خوا / خا] (نف مرکب) مدّاح:
گر چه دوریم از بساط قرب همت دور نیست
بنده ٔ شاه شمائیم و ثناخوان شما.
حافظ.
صدثنا خوان که یکتن است چو او
بزم او را دو صد ثناخوان باد.
فرهنگ معین
(~. خا) [ع - فا.] (ص فا.) مداح، ستایشگر.
فرهنگ عمید
ثناگو، مدحکننده، مداح، ستایشگر، ستاینده، ثناگر، ثناور، ثناگستر،
حل جدول
مداح
ستایشگر
مترادف و متضاد زبان فارسی
دعاگو، ستایشگر، مداح، مدیحهسرا
فرهنگ فارسی هوشیار
سنا خوان (صفت) مداح ستایشگر.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.