معنی تکلیف کش در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

تکلیف کش. [ت َ ک َ / ک ِ] (نف مرکب) زحمت کش. فرمانبردار. که رنج وسختی تحمل کند. که زحمت کشد و رنج برد:
بدهم این زر را بدین تکلیف کش
تا دو سه روزی شود از قوت خوش.
مولوی.
رجوع به تکلیف و دیگر ترکیبهای آن شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت) زحمت کش رنجبر.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر