معنی توطئه کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
توطئه کردن. [ت َ / تُو طِ ءَ / ءِ ک َ دَ] (مص مرکب) زمینه سازی کردن و طرح نمودن و تمهید مدعا نمودن. (ناظم الاطباء). || دسته بندی سیاسی و غیرسیاسی بمخالفت کسی یا گروهی، کردن. رجوع به توطئه شود.
مترادف و متضاد زبان فارسی
دسیسه کردن، ساختوپاخت کردن، تبانی کردن، اسبابچینی کردن، مقدمه چیدن، مقدمهچینی کردن
فرهنگ فارسی هوشیار
بد سگالیدن باهم ساختن ساخت و پاخت کردن، مقدمه چیدن برای وصول بامری.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.