معنی توصیه کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

توصیه کردن. [ت َ / تُو ی َ / ی ِ ک َ دَ] (مص مرکب) اندرز و نصیحت کردن. (ناظم الاطباء). سفارش کردن. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).

مترادف و متضاد زبان فارسی

سفارش کردن، نصیحت کردن، پند دادن، اندرز دادن

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ پند دادن، سفارشاندن سفارش کسی را کردن، سفارشیدن (وصیت کردن) ‎ سفارش کسی را بدیگری کردن، اندرز دادن وصیت کردن.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر