معنی توشه کش در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

توشه کش. [ش َ / ش ِ ک َ/ ک ِ] (نف مرکب) کسی که در سفر قریب و شکارگاه، همراه بگیرند و توشه را بر دوش او بار کنند. و کوله کش... که در سفرها اسباب بردارد.... (آنندراج). آنکه توشه و آذوقه حمل میکند. (ناظم الاطباء). توشه پرورد مثله و در این مبالغه است.... (آنندراج):
زشهد قناعت طمع زهرچش
هدایت براه طلب توشه کش.
ظهوری (از آنندراج).
بی قراران تو در خاک ندارند آرام
در طلب توشه کش مور بوددانه ٔ ما.
سلیم (ایضاً).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر