معنی توشه برداشتن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

توشه برداشتن. [ش َ / ش ِ ب َ ت َ] (مص مرکب) کنایه از مسافر شدن. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج) (از فرهنگ رشیدی).مصمم گشتن برای مسافرت. (ناظم الاطباء):
بفرمود تا توشه برداشتند
همی راه دشوار بگذاشتند.
فردوسی.
بفرمود تا توشه برداشتند
ز یک ساله تا آب بگذاشتند.
فردوسی.

فرهنگ فارسی هوشیار

مصمم گشتن برای مسافرت

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر