معنی توانایی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

(~.) (حامص.) نیرومندی، قدرت.

فرهنگ عمید

نیرومندی، زورمندی، قدرت،

حل جدول

وسع

تیو، یارگی

یارایی

یارا

اقتدار

تیو

تاو، تیو، یارگی

یارگی

بنیه

یارگی

مترادف و متضاد زبان فارسی

استطاعت، اقتدار، تسلط، توانمندی، پرتوانی، طاقت، عرضه، قدرت، قوا، قوه، مقاومت، نفوذ، نیرو، وسع،
(متضاد) ناتوانی

فرهنگ فارسی هوشیار

نیرومندی اقتدار قدرت.

پیشنهادات کاربران

امکان

تاب

قدرت، یارا، یارایی

نیرو، قدرتمندی

یارستن

شایستگی-جنم

استطاعت

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر