معنی تن پرست در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

تن پرست. [تَم ْ پ َ رَ] (نف مرکب) تن پرور و کاهل و بیکارو بیعار و کسی که به ناز و نعمت خود را پروراند. (ناظم الاطباء). تن پرور. تن آسای. (آنندراج):
آنچه میدانند ماتم تن پرستان شورهاست
دار نخل دیگران ورایت منصور ماست.
صائب (ازآنندراج).
|| شهوتی و تنبل. (ناظم الاطباء).

فرهنگ عمید

تن‌پرور، تنبل،
خوش‌گذران،

فرهنگ فارسی هوشیار

تن پرور، تنبل

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر