معنی تنگ میدانی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
تنگ میدانی. [ت َ م َ / م ِ] (حامص مرکب) کم وسعتی میدان. محدودیت:
فلک هم مرکبی تند است کژجولان که چون کشتی
عنان بر پاردم دارد ز روی تنگ میدانی.
خاقانی.
رجوع به ماده ٔ قبل و تنگ و دیگر ترکیبهای آن شود.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.