معنی تنهایی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

تنهایی. [ت َ] (حامص) تنهائی. رجوع به تنهائی شود.

فرهنگ معین

یگانه بودن، تنها بودن، خلوت. [خوانش: (~.) (حامص.)]

فرهنگ عمید

تنها بودن،
بی‌یار و همدم بودن،

حل جدول

تجرد

مترادف و متضاد زبان فارسی

اعتزال، انزوا، انفراد، عزلت، گوشه‌نشینی، خلوت، تجرد

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ تنها بودن یگانه بودن، خلوت.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر