معنی تنفر داشتن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
تنفر داشتن. [ت َ ن َف ْ ف ُ ت َ] (مص مرکب) نفرت و کراهت و انزجار داشتن و بی میل شدن. || رمیده گشتن. (ناظم الاطباء). و رجوع به تنفرشود.
فرهنگ فارسی هوشیار
آژیغیدن بیزار بودن شمانیدن (مصدر) نفرت داشتن بیزار بودن کراهت داشتن.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.