معنی تمرن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

تمرن. [ت َ م َرْ رُ] (ع مص) افزون شدن و افزونی کردن بر کسی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تفضل. (اقرب الموارد). || برکنار بودن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). || زیرکی کردن. (از اقرب الموارد). || نرم شدن. (غیاث اللغات). نرم کردن. (آنندراج). || خوی گرفتن بر چیزی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). عادت کردن به چیزی. (آنندراج) (غیاث اللغات). تدرب و تعود. (اقرب الموارد).

فرهنگ عمید

افزون شدن یا افزونی کردن بر کسی،
خوی گرفتن بر چیزی،

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ افزونی، خوگیری، نرم شدن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر