معنی تلف کرده در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
تلف کرده. [ت َ ل َ ک َ دَ / دِ] (ن مف مرکب) اسراف کرده. بربادداده. (ناظم الاطباء): یک شب تأمل ایام گذشته می کردم و بر عمر تلف کرده تأسف می خوردم. (گلستان).
حاصل عمر تلف کرده و ایام به لهو
گذرانیده بجز حیف و پشیمانی نیست.
سعدی.
رجوع به تلف و دیگر ترکیبهای آن شود.
فرهنگ فارسی هوشیار
اسراف کرده، بر باد داده
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.