معنی تقویت کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

تقویت کردن. [ت َ وِ ی َ ک َ دَ] (مص مرکب) نیرو دادن. توانا کردن. قدرت دادن: خلقی به تعصب بر وی گرد آمدند و تقویت کردند. (گلستان).
گر تقویت کنی ز ملک بگذرد بشر
ور تربیت کنی به ثریا رسد ثری.
سعدی.
رجوع به تقویت و دیگر ترکیبهای آن شود.

مترادف و متضاد زبان فارسی

نیرومند ساختن، قوی کردن، مقاوم ساختن، استحکام بخشیدن، تحکیم بخشیدن، پشتیبانی کردن، حمایت کردن

فرهنگ فارسی هوشیار

نیرومند کردن نیرو دادن قوه دادن.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر