معنی تفریق کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

تفریق کردن. [ت َ ک َ دَ] (مص مرکب) جدا کردن عدد و عدد کوچکتر را از عدد بزرگتر بیرون نمودن. (ناظم الاطباء). کاهش عددی خرد از عدد کلان، خلاف افزایش.

مترادف و متضاد زبان فارسی

q‌i‌r‌f‌a‌t‌f] n‌a‌d‌r‌a‌k‌کم کردن، کسر کردن، منها کردن، کاستن، کاهش‌دادن، جدا کردن، پراکندن، جدایی افکندن

فرهنگ فارسی هوشیار

‎- 1 (مصدر) جدا کردن، پراکنده کردن، کم کردن کاستن، (اسم) جدایی، کاهش، کم کردن عدد کوچکتر از عدد بزرگتر کوچکتر را مفروق و بزرگتر را مفروق منه گویند. جمع: تفریقات.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر