معنی تفت دادن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

تفت دادن. [ت َ دَ] (ع مص) کمی در تابه برشته کردن. کمی سرخ کردن. بی روغن و آبی حرارت دادن به چیزی، در ظرفی برآتش نهاده. در آشپزی بودادن چنانکه آرد حلوا را در تابه. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).

مترادف و متضاد زبان فارسی

حرارت دادن، داغ کردن، نیمه‌سرخ کردن

فرهنگ فارسی هوشیار

(مصدر) تفت دادن گوشت و مانند آن. کمی حرارت دادن تا رنگ آنها بگردد حرارت دادن.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر