معنی تعاونی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

تعاونی. [ت َ وُ] (ص نسبی) منسوب به تعاون.
- شرکت تعاونی. رجوع به شرکت شود.

فرهنگ معین

منسوب و مربوط به تعاون، مجموعه ای که با کمک اعضای آن و برای تأمین منافع همه اعضا تشکیل می شود (اقتصاد). [خوانش: (~.) [ع.] (ص نسب.)]

فرهنگ عمید

بر مبنای تعاون،
(اقتصاد) بنگاهی که با همکاری اعضای آن و برای تٲمین منافع تمامی اعضا راه‌اندازی و اداره می‌شود،
(اسم) هریک از شرکت‌هایی که به‌وسیلۀ اتوبوس، و بعضاً سواری، به حمل مسافران برون‌شهری می‌پردازند،

فرهنگ فارسی هوشیار

همیارایی (صفت) منسوب به تعاون یا شرکت تعاونی. شرکتی که برای کمک و یاری باعضای یک موسسه یا اداره تشکیل گردد.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر