معنی تطور در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
تطور. [ت َ طَوْ وُ] (ع مص) تنوع و قسم قسم بودن. این لفظ در کتب لغت معتبر عربی نیست لیکن در عربی جدید «؟» استعمال شده و در فارسی هم استعمال گشته. (فرهنگ نظام).
(تَ طَ وُّ) [ع.] (مص ل.) گونه گونه شدن، حال به حال شدن.
گونهگونه شدن، جوربهجور شدن، گوناگون و حالبهحال شدن،
(اسم) نظریهای دربارۀ تکوین، ارتقا، و تکامل جانداران و گیاهان که طبق آن نخستین موجودات جاندار از نوع واحد بوده و بنابر قوانین طبیعی در طی میلیونها سال تنوع پیدا شده و نوعهای مختلف بهمرور زمان تکامل یافته و بهصورت جانداران کنونی درآمدهاند،
تحول، تغییر، دگرسانی، دگرگونی، گونهگونی، گونهگون شدن، دگرگونی یافتن
گونه گونی -1 (مصدر) گونه گونه شدنگوناگون گشتن حال بحال شدن، (اسم) گوناگونی. جمع: تطورات.