معنی تطمیع کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

مترادف و متضاد زبان فارسی

به طمع‌انداختن، آزمند ساختن، بیوسانیدن، تحریص کردن، به آز افکندن

فرهنگ فارسی هوشیار

(مصدر) بطمع انداختن آزمند کردن بیوسانیدن.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر