معنی تضجر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

تضجر. [ت َ ض َج ْ ج ُ] (ع مص) نالیدن و بی قراری کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). دلتنگی و بی آرام شدن. (غیاث اللغات).

فرهنگ معین

(تَ ضَ جُّ) [ع.] (مص ل.) اظهار آزردگی کردن از اندوه.

فرهنگ عمید

اظهار آزردگی و بی‌قراری ‌کردن از اندوهی یا امری،

فرهنگ فارسی هوشیار

نالیدن و بیقراری کردن

فرهنگ فارسی آزاد

تَضَجُّر، ضُجرت و دلتنگی یافتن، آزرده شدن،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر