معنی تصویب کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
تصویب کردن. [ت َص ْ ک َ دَ] (مص مرکب) روا کردن.صَح ّ گذاشتن. صواب شمردن. پسندیدن. (یادداشت مرحوم دهخدا). رأی دادن اکثریتی از مراجع اداری یا قانونگذاری چون مجلس شورا یا در اجرا یا عدم اجرای امری.
مترادف و متضاد زبان فارسی
صلاحدانستن، تایید کردن، صحه گذاشتن، رای موافقدادن، مصوب کردن، صواب دانستن
فرهنگ فارسی هوشیار
نومانی پذرفت پسندش پذرفتن روا گاندن (مصدر) صواب دانستن. ، رای موافق دادن مجلس یا هیات وزیران بلایحه ای.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.