معنی تصمیم گرفتن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

تصمیم گرفتن. [ت َ گ ِ رِ ت َ] (مص مرکب) اتخاذ تصمیم.اراده کردن. قصد نمودن: مگر تصمیم نگرفته اند که نژاد بشر نابود شود؟ (سایه روشن هدایت ص 19).

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

برآن شدن

مترادف و متضاد زبان فارسی

اراده کردن، عزم کردن، قصد کردن، نیت کردن، مصمم شدن

فرهنگ فارسی هوشیار

(مصدر) آهنگ انجام دادن کاری کردن اراده کاری کردن.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر