معنی تصمیغ در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
تصمیغ. [ت َ] (ع مص) داخل کردن صمغ در چیزی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || صمغ به سر مالیدن تا موی بسته گردد. (از اقرب الموارد).
فرهنگ فارسی هوشیار
زمج اندایی اندودن با زمج (زمج هم آوای رنج صمغ)
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.