معنی تصلصل در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

تصلصل. [ت َ ص َ ص ُ] (ع مص) بازگردانیدن آواز را در حلق. || خشک شدن گل و لای غدیر. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بانگ کردن زیور. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). صدا کردن زیور. (از اقرب الموارد).

فرهنگ فارسی هوشیار

آوایش زیورها

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر