معنی تصحیح کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
تصحیح کردن. [ت َ ک َ دَ] (مص مرکب) اصلاح کردن و درست نمودن. (ناظم الاطباء). درست کردن. || غلطگیری کردن. (یادداشت مرحوم دهخدا). و رجوع به تصحیح شود.
درست کردن، ویراستن
درست کردن
ویراستاری کردن، ویرایش کردن، ادیت کردن، اصلاح کردن، حکواصلاح کردن، تنقیح کردن، منقح ساختن، غلطگیری کردن، خطایابی کردن، رفع اشکال کردن، بهسازی کردن، ارزشیابی شدن (اوراق امتحانی)
اصلاح کردن و درست نمودن