معنی تشور در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

تشور. [ت َ ش َوْ وُ] (ع مص) تشویر خوردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). شرمنده شدن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). شوریده شدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به تشویر شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

شرمندگی

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر