معنی تسمیل در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
تسمیل. [ت َ] (ع مص) اندک آب شدن حوض. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). خارج نشدن از حوض و دلو جز آب کمی. (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) (از المنجد). آب اندک آوردن دلو. || گل و لای آوردن دلو از چاه. || گل و لای آوردن دلو از چاه. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). || پاک کردن حوض را از گل و لای. || نرمی کردن با کسی به سخن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از متن اللغه) (از اقرب الموارد) (از المنجد).
فرهنگ فارسی هوشیار
نرم زبانی، لایروبی
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.