معنی تریاق فاروق در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

تریاق فاروق. [ت َ / ت ِرْ ق ِ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) همین معجون تریاق است که مذکور شد. (ناظم الاطباء). شریف ترین انواع آن تریاق فاروق است که او را به لغت یونانی مثرودیطوس گویند و در ترکیب قرص افعی و امثال آن بکار برند و معنی فاروق در این موضع جداکننده... و نجات دهنده ٔ تن از مضرت زهر. و امتحان او طرق مختلف گفته اند و یکی از آن طرق آن است که اگرکسی سیر خورده باشد و تریاق بعد از آن بخورد رایحه ٔاو را دفع کند... دیگر آنکه قی و اسهال را که از سقمونیا باشد قطع کند. (از ترجمه ٔ صیدنه):
از آن بر خویشتن زهر آزمودی
که صد تریاق فاروقیش بودی.
عطار.
زان نشد فاروق را زهری گزند
که بد آن تریاق فاروقیش قند.
مولوی.
و رجوع به تریاق و تریاق اکبر و تریاق کبیر و تریاق الافاعی و ترجمه ٔ صیدنه و تذکره ٔ ضریر انطاکی و فرهنگ لغات و تعبیرات مثنوی ج 3 صص 105- 110 و تریاک شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

تریاق کبیر: ابر پازهر آمیزه ای است از هفتاد دارو

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر