معنی ترش رو در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

(تُ رْ یا رُ) (ص مر.) بدخو.

فرهنگ عمید

کسی که اخم کند و روی خود را درهم بکشد، بداخم، بدخو: مبر حاجت به نزدیک تُرُش‌روی / که از خوی بدش فرسوده گردی (سعدی: ۱۱۳)، اگر حنظل خوری از دست خوش‌خوی / به از شیرینی از دست تُرُش‌روی (سعدی: ۱۱۲)،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر