تربالی در لغت نامه دهخدا - جدول یاب

تربالی در لغت نامه دهخدا

لغت نامه دهخدا

تربالی. [ت َ] (اِ) نام عمارتی است بسیار عالی بناکرده ٔ اردشیر بابکان در شرق شهر گون که از شهرهای فارس است و جون معرب آن است. گویند که بر سر آن بنا آتشکده ای ساخته بودند و در برابر شهر کوهی است و از آن کوه آبی به آن آتشکده می آمده. (برهان) (از انجمن آرا) (از آنندراج) (از فرهنگ رشیدی). عمارتی عالی از بناهای اردشیر بابکان. (ناظم الاطباء). آنچه در این لغت مرقوم شد از فرهنگها نقل افتاد و در آن چند خطاست، اول آنکه طربال به طای مؤلَّف عربی و بمعنی عمارت عالی که بنا کنند یعنی هر کوه و سنگ و هر پاره ای از کوه و سنگ بلند و بزرگ که از کوه پیش و برآمده باشد و دیوار درازو بلند و چینه ٔ بالائین دیوار است. طرابیل الشام. صومعه های ملک شام، و اینکه نوشته اند نام شهر گون است هم خطا است، جور است و آن نام قدیم شهر فیروزآباد بوده و در جور مرقوم خواهد شد. (انجمن آرا) (آنندراج). تربال مساوی با طربال، همان فیروزآباد یا گور (جور) است. شکل آن مدور است چنانک دایره ٔ پرگار باشد و در میان شهر آنجا که مثلاً نقطه ٔ پرگار باشد دکه ای انباشته برآورده است [اردشیربن بابک] نام آن ایران کرده و عرب آنرا طربال گویند و بر سر آن دکه سایه ها ساخته و در میان گاه آن گنبدی عظیم برآورده و آن را گنبد کیرمان گویند. (فارسنامه از حاشیه ٔ برهان چ معین).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر