معنی تحمل‌پذیر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

مترادف و متضاد زبان فارسی

حمول، شکیبا، صابر، صبور، قابل تحمل،
(متضاد) تحمل‌ناپذیر، تحمل‌فرسا، طاقت‌فرسا شکیب‌سوز،

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر