معنی تحریم کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
تحریم کردن. [ت َ ک َ دَ] (مص مرکب) حرام کردن. منع کردن. حرام گردانیدن. رجوع به تحریم شود.
مترادف و متضاد زبان فارسی
بایکوت کردن، قدغن کردن، منع کردن، ممنوع کردن، حرام کردن، ناروا دانستن
فرهنگ فارسی هوشیار
اروایاندن
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.