معنی تجلید در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
تجلید. [ت َ] (ع مص) پوست باز کردن اشتر. (تاج المصادر بیهقی) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). پوست وا کردن اشتر. (زوزنی). پوست باز کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء): جلد الجزور؛ کما یقال سلخ الشاه و قل ما یقال سلخ الجزور. (منتهی الارب). || پوست پوشانیدن چیزی را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (فرهنگ نظام). || کتاب را پشت کردن. (تاج المصادر بیهقی) (مجمل اللغه). کتاب را جلد کردن. (آنندراج) (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (از فرهنگ نظام).
جلد کردن (کتاب و م انند آن)، پوست کندن یا پوست پوشانیدن بر چیزی،
جلد کردن کتاب،
جلد کردن
پوست باز کردن اشتر جلد کردن جلد کردن
تَجْلِید، جِلد کردن،