معنی تجربه کار در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

تجربه کار. [ت َ رِ / رُ ب َ / ب ِ] (نف مرکب) ج، تجربه کاران. شخص آزموده و دانا. (فرهنگ نظام). مردم کارافتاده و کارآزموده. (آنندراج). عالم به شغل و عامل با تجربه. (ناظم الاطباء). مجرب. بازل:
مرا ز تجربه کاران نصیحتی یاد است
که توبه نامه بخط شکسته می باید.
صائب (از آنندراج).
یکی ز تجربه کاران بصیدگاه ملالم
رمیده بلبلم از آرزوی انجمن گل.
محمد سعید اشرف (ایضاً).
|| تجربه کاران روزگار؛ آزمودگان کارهای دنیا. (ناظم الاطباء).

فرهنگ فارسی هوشیار

کار آزموده

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر