معنی تجارت کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

تجارت کردن. [ت ِ رَ ک َ دَ] (مص مرکب) سوداگری کردن. (ناظم الاطباء). بازرگانی. اتجار. تجاره. رجوع به تجارت و تجاره در همین لغت نامه شود.

مترادف و متضاد زبان فارسی

بازرگانی کردن، دادوستد کردن، سودا کردن، معامله کردن

فرهنگ فارسی هوشیار

داد و ستد کردن بازرگانی کردن (مصدر) بازرگانی کردن داد و ستد کردن معامله کردن.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر