معنی تب چهارم در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

تب چهارم. [ت َ ب ِ چ َ / چ ِ رُ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) تب ربع. حمی ربع. حمی الربع: ارباع، تب چهارم آمدن. (تاج المصادر بیهقی): قرقیهان... تب چهارم ببرد. (الابنیه عن حقایق الادویه). و در حدود کیکانان پیش شیر شد و تب چهارم میداشت و عادت چنان داشت که چون شیر پیش آمدی خشتی کوتاه دسته قوی بدست گرفتی و نیزه ٔ سطبر کوتاه. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 120). رجوع به تب ربع و حمی ربع شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر