تبعید کردن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
تبعید کردن. [ت َ ک َ دَ] (مص مرکب) تبعید. نفی بلد کردن. اخراج بلدکردن. کسی را جلای مکان یا وطن فرمودن. || (اصطلاح حقوقی) نوعی مجازات، چنانکه کسی را بنا بدستور محاکم دادگستری و یا سایر مراجع صلاحیت دار از شهر یا ناحیه ای اخراج کردن و یا شخص محکوم را مجبور ساختن که در محل خاصی در مدت محدودی سکونت اختیار کند.
مترادف و متضاد زبان فارسی
اخراج کردن، طرد کردن، راندن (از موطن)
فرهنگ فارسی هوشیار
(مصدر) کسی را از شهر و دیاری وی راندن نفی بلد کردن.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.