معنی تاکید در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ عمید

استوار کردن، محکم کردن،
[قدیمی] عهد یا کلام خود را استوارتر کردن،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

پافشاری

کلمات بیگانه به فارسی

پافشاری

مترادف و متضاد زبان فارسی

ابرام، اصرار، اصرارورزی، پافشاری، پیله، سماجت، تصریح، سفارش، استوار کردن، موکد ساختن، محکم‌کاری، استوارسازی

فرهنگ فارسی هوشیار

تاکید پیمان و زین بستن و استوار کردن آنها ‎ استواراندن پا فشردن، واژ افزایی آوردن واژه ای که آرشی برابر آرش واژه ی پیشین داشته باشد، سفارش ‎ (مصدر) استوار کردن سخت کردن، کلام سابق را با دلیل و ابرام ثابت کردن. -3 (اسم) استواری، الزام اثبات. -5 بر دو قسم است: الف - تقریر چیزی بطور ثابت در ذهن مخاطل. ب - لفظی است که بر تقریر دلالت کند، مقابل تاسیس جمع: تاکیدات.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر