معنی تالگی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

تالگی. (اِ) تالکی. (ناظم الاطباء). گشنیز صحرائی. (فرهنگ رشیدی) (الفاظ الادویه). و رجوع به تالکی شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر