معنی تاسف در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
دریغ خوردن، افسوس خوردن،
اندوهگین شدن،
غمگینی،
شوربختی، افسوس، دریغ
افسوس
اسف، افسوس، اندوه، پشیمانی، تحسر، تلهف، حسرت، دریغ، غصه، غم، فسوس، لهف، ندامت، افسوس خوردن، اندوهناک شدن، حسرت داشتن، دریغ خوردن
اندوه خوردن، حسرت خوردن فسوس دژوان دریغ (مصدر) دریغ خوردن اندوه خوردن افسوس داشتن حسرت خوردن، (اسم) افسوس دریغ. جمع: تاسفات.