معنی تاسف در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ عمید

دریغ خوردن، افسوس خوردن،
اندوهگین شدن،
غمگینی،

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

شوربختی، افسوس، دریغ

کلمات بیگانه به فارسی

افسوس

مترادف و متضاد زبان فارسی

اسف، افسوس، اندوه، پشیمانی، تحسر، تلهف، حسرت، دریغ، غصه، غم، فسوس، لهف، ندامت، افسوس خوردن، اندوهناک شدن، حسرت داشتن، دریغ خوردن

فرهنگ فارسی هوشیار

اندوه خوردن، حسرت خوردن فسوس دژوان دریغ ‎ (مصدر) دریغ خوردن اندوه خوردن افسوس داشتن حسرت خوردن، (اسم) افسوس دریغ. جمع: تاسفات.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر