معنی تازه گیا در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

تازه گیا. [زَ / زِ] (اِ مرکب) تازه گیاه. گیاه تازه. گیاه تر و نورسته. تازه نهال. || مجازاً مطلق نورسته و جوان را گفته اند:
تازه گیا طوطی شکّر بدست
آهوکان از شکرش شیرمست.
نظامی.

فرهنگ فارسی هوشیار

(اسم) گیاه تازه نبات تازه رسته، نورسته (مطلقا) جوان.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر