معنی تازه نفس در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

تازه نفس. [زَ / زِ ن َ ف َ] (ص مرکب) تازه دم. کسی که تازه وارد کاری شده و هنوزخسته نشده است. (فرهنگ نظام): لشکری بزرگ و تازه نفس بمیدان فرستادند. اسبانی تازه نفس. قشونی تازه نفس.

فرهنگ معین

(~. نَ فَ) [فا - ع.] (ص مر.) کسی که تازه به کاری پرداخته و هنوز خسته نشده است.

فرهنگ عمید

کسی که تازه به کاری مشغول شده و هنوز خسته نشده است، تازه‌دم،

فرهنگ فارسی هوشیار

تازه دم (صفت) کسی که تازه وارد کاری شده و هنوز خسته نشده استتازه دم: ((لشکری که تازه نفس بمیدان فرستادند. ))

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر