معنی تازه برگ در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
تازه برگ. [زَ / زِب َ] (ص مرکب) تر. خرم. پرطراوت. جوان:
بسان درختی بود تازه برگ
دل از کین شاهان نترسد ز مرگ.
فردوسی.
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) برگ تازه (درخت)، (صفت) تر خرم پر طراوت جوان.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.