معنی تازه بدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
تازه بدن. [زَ / زِ ب َ دَ] (ص مرکب) با تنی تر و تازه و جوان. با بدنی لطیف و باطراوت: جاریه عبرد؛ دختر سپیدرنگ و تازه بدن. (منتهی الارب).
فرهنگ فارسی هوشیار
تر و تازه نازک تن (صفت) -1 تنی تر و تازه و جوان بدنی لطیف و با طراوت. ، دارای بدنی تر و تازه
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.